یادداشت پژوهشی
۵ دلیل برای اثبات غیردموکراتیک بودن انتخابات آمریکا
همواره این احتمال وجود دارد نامزدی به کاخ سفید راه یابد که رای اکثریت مردم را به عنوان پشتوانه مشروعیت خود نداشته باشد و نشان وحدت و اجماع نظر شهروندان آمریکایی نباشد؛ موردی که اکنون جهان شاهد آن است.
آرای الکترال بر مبنای تعداد نمایندگان ۵۰ ایالات در مجلس نمایندگان و سنای فدرال تعین شده است. همچنین باتوجه به اصلاحیه بیست و سوم قانون اساسی (مصوبه ۱۹۶۱) سه رای الکترال به بخش کلمبیا (مرکز دولت فدرال یعنی واشنگتن دی سی) تعلق گرفته است که بر این اساس مجموع آرای الکترال به ۵۳۸ رای میرسد.
نامزدی که در یک ایالت آرای مردمی بیشتری را نسبت به رقیب به دست آورد، کل آرای الکترال آن ایالت را از آن خود میکند. نامزدها برای ورود به کاخ سفید حداقل ۲۷۰ رای الکترال نیاز دارند.
سیستم انتخاباتی ۲۳۰ ساله ایالات متحده با انتقادات جدی و دقیقی مواجه است. اول؛ مهمترین انتقاد این است که بازنده آرای مردمی میتواند برنده انتخابات باشد. این اتفاق تاکنون در هشت و نیم درصد از ۵۸ انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایالات متحده رخ داده است. در انتخابات سال های ۱۸۲۴، ۱۸۷۶، ۱۸۸۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ پنج نامزد به رغم اینکه در مجموع آرای مردمی کمتری نسبت به رقیب داشتند، به کاخ سفید راه یافتند.
در سال ۲۰۰۰، ال گور نیم میلیون رای بیشتر از جورج دبلیو بوش در سراسر کشور به دست آورد، اما بوش پس از اعلام برنده شدن در فلوریدا با تنها ۵۳۷ رأی، ریاست جمهوری را به دست آورد. در انتخابات ۲۰۱۶، هیلاری کلینتون به رغم داشتن سه میلیون رای مردمی بیشتر نسبت به دونالد ترامپ، آرای الکترال لازم را کسب نکرد و از ورود به کاخ سفید باز ماند.
دوم؛ برخی ایالات تعیین کنندهترند. در ایالات متحده ایالتها به طور سنتی قرمز (جمهوریخواه) یا آبی (دمکرات) به حساب میآیند. تکلیف آرای این ایالات از قبل مشخص است، اما برخی ایالات از جمله میشیگان، پنسیوانیا، ویسکانسین، کارولینای شمالی، فلوریدا و آریزونا چرخشی هستند (swing state) و هر بار به یک حزب اقبال دارند. شخصی رئیس جمهور میشود که بتواند در این ایالاتِ میدان نبرد، حائز اکثریت آرا شود. در واقع میلیونها رای در ایالتهای امن «هدر میرود»، زیرا فرقی نمیکند یک نامزد با چهار میلیون یا ۴۰۰ هزار یا ۴۰ رای در کالیفرنیا پیروز شود؛ به هر حال همه آرای الکترال آن ایالت را از آن خود میکند.
سوم؛ اهمیت دلار در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. نگرانیها در این خصوص از اوایل دهه ۱۹۷۰ عملاً مورد توجه قرار گرفت. تا آن زمان «گربههای چاق» یعنی میلیونرها، سازمانها و شرکتهای غیر دولتی بدون هیچ محدودیتی به نامزدهای مورد نظر خود کمک میکردند. با اصلاح قانون کمکهای انتخاباتی در دهه ۱۹۷۰ و ایجاد محدودیت در پرداخت پول به شخص نامزد، افراد و سازمانهای غیر دولتی همچنان میتوانستند بدون محدودیت به احزاب سیاسی کمک کنند. شرکتهای تجاری هم برای حمایت مالی از نامزدها «کمیتههای اقدام سیاسی» (PAC) تشکیل دادند تا از طریق آنها کمکهای مالی را به نامزدهای مورد نظر برسانند.
کمیتههای اجرایی سیاسی عمده یا «سوپرپک»ها هم که فعالیت گستردهتری دارند میتوانند میزان نامحدودی از کمکهای مالی را جمعآوری کنند. البته اجازه ندارند به طور مستقیم به نامزد کمک مالی ارائه کنند. برنی سندرز از جمله منتقدان این سیستم معتقد است کمکهای نامحدود سرمایهداران به نامزدها، مسئلهای غیردموکراتیک و فسادآور است.
چهارم؛ عضو مجمع گزینندگان یا هیئت الکترال میتواند رای را بدزدد. حدود ۳۰ ایالت قوانینی تصویب کردهاند که گزینندگان را موظف میکند مطابق با رای مردم در ایالت خود رای دهند.
مجازات سرپیچی از این قانون هم فقط جریمه است. در سال ۱۹۴۸ گزیننده غیر متعهد دموکرات از تنسی رأی خود را برای نامزدی از حزب سوم به صندوق انداخت. در سال ۲۰۰۰، هم یک گزیننده غیر متعهد از واشنگتن دی. سی، رای انتخاباتی ال گور را رد کرد، زیرا میخواست به این واقعیت که دی. سی نمایندهای در کنگره ندارد، اعتراض کند. البته گزینندگانی از این نوع هرگز به اندازه کافی زیاد نبودهاند که بتوانند نتیجه یک انتخابات ریاست جمهوری را تحت تأثیر بگذارند.
پنجم؛ نظام انتخاباتی انحصاری است و نامزدهای حزب سوم شانسی برای پیروزی ندارند. با توجه به این کاستیها همواره این احتمال وجود دارد نامزدی به کاخ سفید راه یابد که رای اکثریت مردم را به عنوان پشتوانه مشروعیت خود نداشته باشد و نشان وحدت و اجماع نظر شهروندان آمریکایی نباشد؛ موردی که اکنون جهان شاهد آن است.
گلتاب دارابی, پژوهشگر اداره پژوهش خبری